بأیّ ذنب قتلت

ساخت وبلاگ

امشب از قلب سحرخیز بهار دلها

گریه ای بشنیم

گریه ی قرآن بود

برقلم جاری گشت

و نوشت آنچه نوشت

که بأیّ ذنب

قتلت پیدا شد

غصه ها در دل داشت

ناله ها در جان داشت

اشکها جاری بود

طفلها ناله کنان

روضه ها می خواندند

و ملائک همه مبهوت غم انگیزترین اشک بهار

ناله سرمی دادند...

که فلک ناله‌ی دیگر بشنید

ناله‌ی طفلی بود

که در آن کرب و بلا

از عطش می‌نالید

گوئیا عرش در آن مابم عظما نالید

و صدایش به جهان‌ها برسید

خلق بیدار شدند

اشکها جاری گشت،

و قتیل العبرات

ز عجایب سخنی گفت که عالم بشنید

و به اعجاز بزرگش همگی راه هدایت دیدند

و من عاصی درمانده در این دشت بلا

ره امّید بپیمودم و از نور وجود

به سوی اشک پدیدار شدم

اشک هم می‌نالید

او که از غربت مولای غریب

از غدیر و غم مولا خبرش می‌آمد

ز مدینه خبر کرببلا می‌آورد

که حسین آن شه دین گشته غریب و تنها

در ره یاری اسلام همان دین خدا

روز و شب هفته و ماه و ساعت

سالها از پی هم می‌آمد

و هنوز آن خبر رمز کتاب توحید

جاودان مانده هنوز

دین ما پیروز است

کفر و ظلم و طغیان

همگی نابود است

اهل ایمان همگی در ره آزادگی و دینداری

ره دین پیمودند

و به سرمنشأ آن چشمه‌ی امّید رسیدند

که می‌گفت به آواز جلی سبحان‌الله

ره عشق (یک...
ما را در سایت ره عشق (یک دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 8islamway13961 بازدید : 188 تاريخ : دوشنبه 13 شهريور 1396 ساعت: 1:57